صفحه61
در متن درس جملاتی را که با«امّا»،«ولی» و «زیرا» به هم وصل شده اند؛پیدا کنید و در کادر زیر بنویسید.
پدرم در ساختن طاق مسجد و گچ بری استاد بود؛امّا در همه ی ماه های سال نمی توانست به کار بنّایی بپردازد.
آن وقت پدرم به قنّادی می پرداختو از این راه خانواده ی خود را اداره می کرد؛امّا قنّادی رونقی نداشت و زندگی به سختی می گذشت.
نزد پدر،حرفه ی بنّایی و قنّادی را یاد گرفتم؛ولی هیچ یک از این کارها طبع پرشور و ذهن جویای مرا راضی نمی کرد.
او راست می گفت؛زیرا آنها نه تنها نمی توانستند به کودکش خواندن و نوشتن بیاموزند بلکه از نگهداری او نیز عاجز بودند.
اولیای این کودکان هرگز باور نمی کردند که فرزندانشان،خواندن و نوشتن بیاموزند؛ولی در پایان سال تحصیلی،آنها هم مانند دیگران امتحان دادند و قبول شدند.
روزی که این کودکان در تبریز امتحان می دادند،حیاط و بام مدرسه لبریز از مردمی بود که به تماشای آنان آمده بودند؛زیرا برای مردم باورنکردنی بود که کودکان کم شنوا هم بتوانند بخوانند و بنویسند و حرف بزنند.