صفحه85
2-تصویر زیر را در یک بند توصیف کنید.از جان بخشی برای زیباتر شدن توصیف خود استفاده کنید.
پرندگان در حال پرواز هر کدام شتابان از سویی به سوی دیگر می روند و هر کدام منقاری به آب می زنند و پس از آن با لحن زیبایی خنک بودن آب را ستایش می کنند.تنها درخت این طرف جوی که شاهد این ماجرا است لبخندی می زند و زیر لب می گوید:«امان از بازی گوشی این پرنده ها.» اما به نظر پروانه همین زیر لب حرف زدن درخت را نیز شنیده است.آرام بال می زند و روی بلندترین شاخه ی درخت می نشیند و می گوید:«بگذار بازیشان را بکنند.زمستان آن ها نیز فرا خواهد رسید.»کوه ها از دور نظاره گر این بحث ها گفت و گو ها هستند با نگاهی سرشار از علاقه ادامه ی ماجرا را به تماشا می نشینند.
3-تصور کنید در یک باغ پرگل ایسـتاده اید و چهچه ی بلبل هم به گوش می رسد.گفت و گوی خیالی میان بلبل و گل را در یک بند بنویسید.
بلبل چرخی به دور گل می زند و سپس کمی آن طرف تر روی شاخه درختی می نشیند و با نگاهی از روی محبّت و علاقه به گل می گوید:«به به عجب رنگ زیبایی! این رنگ زیبا را از کجا خریده ای؟»
گل لبخندی می زند و با صدایی نازک می گوید:«این رنگ را خداوند به من داده است.از جایی نخریده ام.»
بلبل دوباره با لحنی تحسین برانگیز می گوید:«عطر خوش بویت را چطور؟آن را از کچا گرفته ای؟»
گل با روی گشاده جواب می دهد:«این هم هدیه ای از خداوند است. بگو ببینم آن صدای دلربای تو را از کجا می توان گیر آورد؟»
بلبل کمی به فکر فرو رفت و با لحنی متعجّبانه گفت:«راستش الان که فکر می کنم مکان خاصّی به ذهنم نمی رسد. من این صدا را از همان اوّل همراه خود داشته ام.»
گل می گوید:«پس تو هم از خدا هدیه گرفته ای. آن هم چه هدیه ی زیبایی!»
سپس هر دوی آن ها بهم لبخندی می زنند و بلبل چهچه زنان با گل خداحافظی می کند و به طرف لانه اش می رود.