فعّالیت صفحه 47
يک متن کوتاه عربی (قرآن، حدیث، داستان و لطیفه …) پیدا کنید که فعل امر داشته باشد.
سحر الکلام
عندما عاد اديسون الصغير الى بيته، قال لأمه:
هذه رسالة من ادارة المدرسة.
اغرورقت عیونها بالدمع وهى تقرأ لإبنها الصغير فحوى الرسالة، حيث قرأت له التالي :
“إبنك عبقري والمدرسة صغيرة عليه وعلى قدراته، عليك أن تعلميه بالبيت”.
مرت السنوات وتوفيت أم أديسون .. الذي تحول الى أكبر مخترع بالتاريخ البشري ..
وفي أحد الايام وهو يبحث بخزانة والدته، وجد رسالة كان نصها:
“إبنك غبي جدا؛ فمن صباح الغد لن ندخله الى المدرسة”
بكى اديسون لساعات طويلة وبعدها كتب في دفتر مذكراته:
اديسون كان طفلا غبيا ولكن بفضل والدته الرائعة تحول لعبقري.
الكلمة الطيبة والرسائل الإيجابية لمن حولنا في غاية الأهمية ..
جادوی سخن
وقتی ادیسون خردسال ،به خانه بازگشت به مادرش گفت این نامه ی مدیریت مدرسه است
ومادر با خواندن مضمون نامه اشک در چشمانش جمع شد وقتیکه متن ذیل را خواند
“فرزندت نابغه است ومدرسه برای او و توانایی های او کم است وباید درخانه اورا آموزش دهی “
سالها گذشت ومادر ادیسون که به بزرگترین مخترع تاریخ بشریت تبدیل شده بود ، درگذشت
ودریکی از روزها که در کمد مادرش جستجو می کرد نامه ای را یافت که متن آن این بود
فرزند شما خنگ است و او را از فردا به مدرسه راه نمی دهیم
ادیسون چندین ساعت گریست سپس در دفتر خاطراتش نوشت
ادیسون بچه ی خنگی بود ولی با لطف مادرش نابغه شد
سخن خوب ونامه های مثبت برای اطرافیانمان در نهایت اهمیت است .
اَلَْربَعینیّات صفحه 47
عِندَ السّائِقِ في مَسيرَةِ الَْربَعينَ الْحُسَينيِّ
نزد راننده در مسیر اربعین حسینی
کَم أجُرَةُ نَفَرٍ واحِدٍ؟
کرایه یک نفر چه قدر است؟ |
اَلُْجرَةُ مَقطوعَةٌ. کَم نَفَراً أَنتُم؟
كرايه مقطوع است. شما چند نفر هستید؟
|
ثَلاثَةُ نَفَراتٍ .
3 نفر |
أُجرَةُ کُلِّ نَفَرٍ خَمسَةٌ وَ عِشرونَ أَلفَ دينارٍ.
کرایه هر نفر 25000 دینار |
اَلْجَوُّ حارٌّ. رَجاءً، عَلَيكَ بِالْحَرَکَةِ يا سائِقُ .
هوا گرما است. لطفا، حرکت کن ای راننده. |
عَلیٰ عَيني.
به روی چشم. |
رَجاءً، شَغلِّ الْمُکَيِّفَ .
لطفا کولر را روشن کنید. |
اَلْمُکَيِّفُ معُطَلٌَّ.
کولر خراب است. |
عَفواً؛ فَلا نَرکَبُ هٰذِهِ الْحافِلَةَ .
ببخشید، پس ما سوار این اتوبوس نمی شویم. |
أَفتَحُ نَوافِذَ الْحافِلَةِ.
پنجره های اتوبوس را باز می کنم. |
لا، نَحنُ نَنزِلُ. مَعذِرَةً
خیر ، ما پیاده می شویم. معذرت می خواهم! |
لا بَأْسَ.
اشکالی ندارد. |
رَجاءً، عَلَيكَ بِالْوُقوفِ في مَکانٍ لِدَاءِ الصَّلاة و للِِستِاحةَ.ِ
لطفا ، در مکانی برای ادای نماز و استراحت توقف کنید. |
عَلیٰ عَيني.
به روی چشم. |
يا سائِقُ، أَينَ اَلْوُقوفُ وَ مَتیٰ؟
ای راننده ، کجا و چه زمانی توقف می کنی؟ |
في أَحَدِ الْمَواکِبِ بَعدَ نِصفِ ساعَةٍ.
در یکی از ایستگاه ها بعد از نیم ساعت. |
هَل توجَدُ مرَافقُِ صِحّيَّةٌ؟
آیا سرویس بهداشتی وجود دارد؟ |
نَعَم، بِالتَّأکيدِ.
بله ، البته. |
أَ تَعرِفُ دُعاءَ زيارَةٍ لِلَْربَعينَ؟
آیا دعای زیارت برای اربعین را می دانی ؟ |
نَعَم، أَعرِفُ. هٰذا قِسمٌ مِن دُعاءِ زيارَةِ الَْربَعينَ.
بله ، می دانم. این قسمتی از دعای زیارت عربعین است. |
اَلسَّلامُ عَلیٰ وَليِّ اللهِ وَ حَبیبِهِ
اَلسَّلامُ عَلیٰ خَلیلِ اللهِ وَ نَجیبِهِ
سلام بر ولی خدا و دوست او
سلام بر خلیل خدا و نجیب او